در میان مسؤولین ریز و درشت تصمیمات درست کیمیاست. اما باید قبول کرد که انتصاب و ابقای دکترمحسن قدیری از آن کارهای درستی بود که اقتصاد فعلی مملکت ما به شدت به ان نیاز داشت.
باید قبول کنیم که یکی از مصائب این مملکت ارج ننهادن به تجارب مدیران است به همین خاطر به محض تغییر در ریاست جمهوری ها حتی از یک جناح خاص بلافاصله تغییرات آغاز میشود.
انگار اگر رئیس جدید دست به تغییر نزند خود به خود نشان میدهد او دارد به ساز جناح ماقبل خود می رقصد. یا در حال هیچگونه فعالیت ملموسی نیست!! در حالی که آنچه مهم است و بسیار مهم است استفاده دقیق از مسؤولین متخصص و همه فن حریف گذشته است.
چرا در دادگاه های کشور اروپایی و در کشور خودمان هئیت منصفه مطبوعات وجود دارد؟...اعضای هئیت منصفه از قاضی ها و افراد کارکشته ای تشکیل میشوند که به راحتی تن به حکم های کیلویی نمیدهند...بلکه متکی به تجربه و تخصص (فن صدور) را اجرا می کنند. در مدیریت های کلان مملکت باید چنین عمل کرد....مدیران بزرگ صنایع تاثیر گذار را باید از سیطره خط و خط بازی بیرون کشید.
دوستی می گفت: اگر من در این مملکت مسؤولیت مهمی برای عزل و نصب مدیران داشتم هیچ مدیری را با تغییر دولت ها تغییر نمی دادم.زیرا مدیران سرمایه تجربی خودرا با گرانترین هزینه پنهان دولتی به دست می آورند و نباید به راحتی آنها را رها کرد.
ریاستین ما باید بدانند یکی از بارزترین پیشرفت دولت آنها در عدم تغییر مدیران کلیدی است....مگر سو استفاده ای رخ داده باشد. در غیر این صورت نباید به هیچ عنوان مدیری را که با آزمایش و خطا بهترین راه را انتخاب کرده تا به موفقیت برسد را به راحتی با کسی که هنوزهیچگونه آگاهی با سیستم ندارد به صرف مؤمن بودن جایگزین کرد.
هیچکس حاضر نیست سوار هواپیمایی که خلبانش تقوای خوب ، اما تخصص کافی برای هدایت وسیله مورد نظررا ندارد بشود. زیرا نتیجه پرواز او در همان ثانیه های اول اگر جان مسافرین را نگیرد مشخص است.
هرکسی نمی تواند بگوید من استاد موسیقی هستم. زیرا به محض اینکه سازی را به دست بگیرد به سرعت معلوم می شود چند مرده حلاج است. اما در مدیریت ها این بسرعت معلوم شدن ها در کمترین زمانی که خود را نشان میدهد حداقل چند سال است.
پس چه بهتر مدیری که نشان داده در شرایط فعلی مملکت که بسیاری از دست های پنهان خیانتکار است سکان یکی از حساسترین بخش های اقتصادی مملکت را راهبری کرده است در جای خود محکم و استوار نگه داشت.
هرکس (علی الخصوص روزنامه نگار سرد و گرم چشیده ای) تنها یک بار با دکتر قدیری از نزدیک گفتگو کرده باشد متوجه می شود که دکتر بیشتر از قد و اندازه و مدارج عالیه خود بر کارش مسلط است.
او توانسته در مدت کوتاه مدیریت خود بر پالایشگاه اصفهان دست به ریسک های آگاهانه ای بزند تا در امر تولید و مدیریت این مجموعه بزرگ خللی ایجاد نشود.
شاید غدیری در میان مدیران شهر کم حرف می زند اما خوب عمل میکند. او طیف چپ و راست را عالی می شناسد و به موانع بر سر راه خود و مجموعه اش به بهترین نحو آشناست.
در سکان مدیریتی که یک طرفش دره است و طرف دیگرش کوه و راننده ناگزیر است با سرعت حرکت کرده آینه های بغل راهم کدر می بیند. پس باید با آنچه در چنته هنر خود دارد به سلامت به مقصد برسد و دکتر قدیری نشان داده که خوب فرق فعل و فاعل را در دستور زبان فارسی و در فر هنگ ایرانی می شناسد.
در مملکتی که غرق سیاست بازی شده است که اثراتش از قحطی همگانی بدتر است. مدیری پیدا شده که نظر مسئولین ابن الوقت را طوری به خود جلب کرده که در این بازار رنگارنگ و مکاره ای که همه به دنبال آشنایان هستند تا تخصص مردان آگاه اورا در جای خود ابقاء نماید.
نشان دیگری از واقعیت که سردمداران فعلی مملکت به این نتیجه رسیده اند تا در بازار مداحی و شوربختی به تخصص افراد آگاه دل ببندند و حداقل قبول کنند که هرچند تعهد ، تقوا بسیار عالیست اما تخصص آنها را به قله های استحکامی کشور می رساند.
شاید متخصصین ما افراد متعهد دین باوری نباشند اما وقتی تخصص به میان می آید تعهد اخلاقی خود به خود در دل آن نهادینه می شود. پس همین متخصص با تخصص خود می تواند راه گشای فردای بهتر جامعه باشد و مسئول دینی باید خوب به این موضوع واقف باشد که تدین و نظارت او و تخصص دیگری می تواند مارا به سرچشمه های نور بر ساند.
امروز با ابقاء دکتر قدیری مسئولین ما نشان دادند که دست از لجبازی سیاسی برداشته اند و تنها راه نجات را در بازگذاشتن بال های تخصص فراهم کرده اند... امید است در بقیه زمینه های مدیریتی هم اینگونه عمل کنند. ساختن یک مدیر خوب وقت میخواهد....ساختن مدیر با تخصص بیشتر و از همه مهم تر ساختن مسئولی که درست تشخیص دهد (اوجب واجبات) است... یاعلی!